سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
کبوتر سپید
با سلام ، امیدوارم از مطالب سرگرم کننده ی این وبلاگ لذت ببرید!
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 58
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 10868
کل یادداشتها ها : 11
خبر مایه

موسیقی


یک ساعت ویژه

مردی ، دیر وقت، خسته و عصبانی، از سر کار به خانه بر گشت. دم در ، پسر 5 ساله اش را دید که در انتظار او بود.

-         بابا یک سوال از شما بپرسم؟

-         بله ، حتما، چه سوالی؟

-         بابا ، شما برای هر ساعت کار چقدر حقوق می گیرید؟

مرد با عصبانیت پاسخ داد:«این به تو ارتباطی ندارد! چرا چنین سوالی می کنی؟»

-         فقط می خواهم بدانم . بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟

-         اگر باید بدانی خوب می گویم . 20 دلار .

 پسر کوچک در حالی که سرش پایین بود ، آه کشید.سپس به مرد نگاه کرد و گفت:« می شود لطفا 10 دلار به من قرض بدهید؟»

مرد بیشتر عصبانی شد و گفت:«اگر دلیلت برای  پرسیدن این سوال ، فقط این بود که پولی برای  خرید اسباب بازی مزخرف از من بگیری ، سریع به اتاقت برو و فکر کن ، و ببین که چرا این قدر خود خواه هستی؟ من هر روز سخت کار می کنم و برای چنین رفتار های کودکانه ای وقت ندارم. »

پسر کوچک آرام به اتاقش رفت و در را بست.

مرد نشست و باز هم عصبانی تر شد.«چطور به خودش اجازه می دهد برا ی گرفتن پول از من چنین سوالی بکند؟»

بعد از حدود یک ساعت مرد آرام تر شد.و فکر کرد که شاید با پسر کوچکش خیلی تند و خشن رفتا ر کرده است شاید واقعا چیزی بوده که او برای خریدش به 10 دلار نیاز داشته است.به خصوص این که کم پیش می آمد که پسرک از پدرش در خواست پولی بکند.

مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را باز کرد.

-         خواب هستی پسرم؟

-         نه پدر بیدارم.

-         فکر کردم شاید با تو خشن رفتار کرده ام.امروز کارم سخت و طولانی بودو همه ی ناراحتی هایم را سر تو خالی کردم.بیا این10 دلاری که خواسته بودی.

پسر کوچولو نشست، خندید و فریاد زد:«متشکرم بابا»بعد دستش را زیر بالشش برد و چند اسکناس مچاله شده در آورد.

مرد وقتی دید پسر کوچولو خودش هم پول داشته است دوباره عصبانی شد و غر و لند کنان گفت:«با این که خودت پول داشتی چرا باز هم پول خواستی ؟»

پسر کوچولو پاسخ داد:«برای این که پولم کافی نبود.ولی الآن هست.حالامن 20 دلار دارم.می توانم یک ساعت ا زکار شما را بخرم تا زود تر به خانه بیایید؟ دوست دارم با شما شام بخورم...»






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ